7 روش کنار گذاشتن بهانه جویی
به گزارش وبلاگ پاورست، بسته به نوع هدف، گاهی اوقات حتی فکر کردن به آن سخت است، مثلا موفقیت در یک شغل چالش برانگیز یا راه اندازی یک کسب وکار اما فکر کردن به سختیِ یک هدف به راحتی می تواند ما از شروع به کار بازدارد.
خبرنگاران| دوستی دارم که از هر بهانه ای استفاده می کند تا از هر کاری که به یک بزرگسالِ مسئول مربوط شود فرار کند. بدترین قسمت اینجاست که سال هاست این کار را می کند و حالا بهانه جویی عمیقاً در شخصیت او ریشه دوانده است. قبلاً به آرامی او را به سمت روش های کنار گذاشتن بهانه هایش ترغیب می کردم تا نگذارم با این بهانه ها جلوی خودش را بگیرد، اما پیروز نشدم. به راستی شبیه وارد شدن به یک میدان نیروی غیرقابل نفوذ است. زندگی او اصلا چیزی نیست که حتی خودش بخواهد و به جای پذیرفتن مسئولیت آن، دفتری از بهانه ها را باز می کند با این عنوان: دلایلی که چرا هیچ چیز تقصیر من نیست.
به گزارش خبرنگاران، راستش را بخواهید اگر صاف وپوست کنده می گفت من این کار رو انجام نمیدم، چون خیلی تنبلم احترام بیشتری برایش قائل می شدم. باید با حقایق روبه رو شویم: اگر خودش به قدر کافی خواهانِ یک سبک زندگی سالم بود برای داشتن آن هرکاری می کرد.
حالا چرا من به او گیر دادم؟ چون زمانی من هم مثل او بودم: بلندپرواز، باانگیزه، مصمم، اما وقتی اوضاع آن طور که من دوست داشتم پیش نمی رفت ناگهان قربانی محیط می شدم. این عادت منجر به هدررفتن سال های زیادی از عمرم شد. همیشه برای نپذیرفتن چالش ها بهانه داشتم تا روزی که دیگر آن ها را کنار گذاشتم. من هم مثل دوستم گرفتار یک بازی خودتخریب گر شده بودم که زندگی ام را به جایی رسانده بود که هیچ وقت تصورش را هم نمی کردم.
بهانه جویی هم مثل همه عادت های بد آسان است. بهانهه جویی اجازه می دهد خودتان را درون منطقه امن تان حبس کنید و با زندگی تان به اصطلاح بسوزید و بسازید. پس از مدتی متوجه می شوید این طور زندگی کردن برای شما کافی نیست. یا می توانید زندگی تان را آن طور که هست بپذیرید (نسخه ای از تسلیم شدن با روکش بهانه جویی) یا بهانه جویی را کنار بگذارید و مسئولیت زندگی تان را بپذیرید و مهم تر از همه بفهمید که در درجه اول چرا به بهانه جویی پناه آوردید. برای شروع، 7 روش کنارگذاشتن بهانه جویی را در ادامه این مطلب بخوانید.
معنای نهفته را درک کنید
معمولاً بهانه ای که از آن استفاده می کنید دلیل واقعی به انتها نرساندن کارهاست. ترس از شکست، مسئله عزت نفس، ترس از پیروزی یا داشتن چیزی برای از دست دادن از دلایل روی آوردن به بهانه جویی است. اگر از منبع بهانه جویی های خودتان مطمئن نیستید، از خودتان بپرسید: آیا قصد پیروزیت یا رسیدن به خواسته تان را دارید؟ بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟ بدترین سناریو ها را فهرست کنید. به احتمال زیاد یک موضوع مشترک در میان تمام آن ها پیدا خواهید کرد. همان موضوعی که باید به آن رسیدگی کنید.
از تمام کردن گفته های خود با اما دست بردارید
این ترفند کوچکیست که هربار از آن استفاده می کنم نتیجه می گیرم. به جای گفتن خیلی دوست دارم، اما ... بگویید خیلی دوست دارم و تمام. با حذف همان اما فکر شما تحریک می شود به جای تمرکز روی موانع کنونی، روی نقشه های لازم برای رسیدن به هدف تمرکز کند. این یعنی انگیزه آنی!
از بهانه جویان دیگر دوری کنید
یکی از بزرگ ترین چیز هایی که هنگام ترک بهانه جویی و بیرون آمدن از منطقه امن متوجه آن شدم، تعداد زیاد افرادی بود که در زندگی من بودند و مثل من بهانه جویی می کردند. وقتی به آن روز ها فکر می کنم یادم می آید وقتی با هم بودیم مدام درحال شکایت و بهانه جویی بودیم. شاید کسانی که با آن ها وقت گذرانی می کنید مثل شما متوجه بهانه جویی هایشان نباشند. این موضوع را به آن ها گوشزد کنید و سعی کنید موضوع بحث را عوض کنید. اگر خود شما بهانه جویی را از صحبت هایتان حذف کنید، می توانید کسانی را هم که برایتان اهمیت دارند به این کار تشویق کنید.
خودتان را گول بزنید
بسته به اهداف، گاهی اوقات حتی فکر کردن به آن ها سخت است، مثلا پیروزیت در یک شغل چالش برانگیز یا راه اندازی یک کسب وکار. فکر کردن به سختیِ یک هدف به راحتی می تواند شما از شروع به کار بازدارد.
با ایجاد فهرستی از انجام کار ها که مختص یک هدف خاص باشد ریشه بهانه جویی را قطع کنید. آن فهرست را به قطعات بسیار کوچک تقسیم کنید، درست مثل گام های نخست یک کودک. هر بار روی یک گام کوچک کار کنید و به باقی گام ها اصلا فکر نکنید. پس از اتمام آن گام کوچک است که احساس می کنید آن قدر ها هم که فکر می کردید سخت نبود. سپس به سراغ گام بعدی بروید.
وقتی روی نخستین فیلمنامه ام کار می کردم و هم زمان از خستگی آدرنال (نوعی بیماری ناشی از استرس طولانی مدت) بهبود می یافتم، این روش نتیجه بخش بود. حالا می توانم به طور منظم و راحت کار کنم بدون این که نیازی به فهرست داشته باشم. شما هم مدتی بعد به تمام گام های کوچکی که روزی نگران برداشتن آن ها بودید نگاه کنید. آنگاه از پیشرفت خود متعجب خواهید شد!
عادت های بدون بهانه ایجاد کنید
ترس را احساس کنید، اما از آن فرار نکنید. بهانه جویی هایتان را بشناسید، به آن ها اعتراف کنید و کاری را که مدنظرتان است انجام بدهید بدون فکر کردن به چیزی که مانع شما می شود. بله شاید گفتنش بسیار راحت تر از انجام دادنش باشد، اما گفتن اینکه من روی زندگیم کنترل دارم با من کنترل زندگیم رو به دست گرفتم تفاوت بین حرف و عمل است.
ایجاد این عادت ها سخت و گاهی اوقات درلحظه دردناک است، اما پس از شکل گیری و تجربه آن ها احساس تازگی می کنید و به طور وصف ناپذیری به خودتان افتخار خواهید کرد تاجایی که فوراً می خواهید چالش بعدی زندگیتان را انتخاب کنید. این تمرین اعتیادآور است، اما از نوع مفید و سازنده! آزمودن محدودیت هایتان را به سرگرمی تبدیل کنید و از قرار گرفتن در جهت رشد و تعالی لذت ببرید.
از بهانه جویی ها به عنوان سیگنال استفاده کنید
زمانی که بهانه هایتان را شناسایی کردید می توانید از آن ها به نفع خودتان استفاده کنید. آن ها را سیگنالی برای شناسایی یک مشکل عمیق تر درنظر بگیرید. این یک راه عالی برای شناسایی دلیل بهانه جویی است. هربار که مچ خودتان را حین بهانه جویی گرفتید، عمیق تر به آن فکر کنید، دلیل آن را پیدا کنید و سعی کنید آن را کنار بزنید. هرقدر بیشتر تمرین کنید، کمتر مانع بهره برداری از پتانسیل هایتان خواهید شد.
به فرایند اعتماد کنید
اوقاتی وجود دارد که واقعا می خواهید کاری را انجام بدهید، اما جنبه هایی از برنامه زمانی، سبک زندگی یا حجم کاری شما در تضاد با خواسته شما هستند. در این موارد، شما در حال انکار یا بهانه جویی نیستید، بلکه در حال بررسی موانعی هستید که بر سر راهتان وجود دارند. اینجاست که دچار اشتباه می شوید و اجازه می دهید این موانع در جای خود باقی بمانند و به بهانه تبدیل شوند.
عجیب این است که درست در جایی که موضوعی برای ما اهمیت بسیار دارد به بهانه جویی فکر می کنیم. در این موقعیت ها اگر فوراً به یک نگرش فعالانه (کنشگرایانه) روی بیاورید و به خودتان در یافتن راه حل اعتماد کنید نه تنها به بهانه جویی متوسل نمی شوید بلکه هیچ بهانه ای پیدا نمی کنید.
منبع: lifehack
منبع: فرادید