10 فیلم برتر کیم کی-دوک که حتما باید ببینید
به گزارش وبلاگ پاورست، کیم کی-دوک فیلم ساز مطرح کره ای در حالی روز آدینه 21 آذرماه سال جاری درگذشت که کارنامه پرباری شامل 24 فیلم بلند و جوایز متعددی از جشنواره های گوناگون جهانی را در کارنامه خود به ثبت رسانده بود.
این فیلم ساز آسیایی یکی از متمایزترین و شناخته شده ترین کارگردان های کره جنوبی در دنیا بود گرچه برخی آثارش چنان جنبه های افراطی داشت که برای او حواشی گوناگونی ایجاد می کرد.
از زمانی که با تمساح (Crocodile) در سال 1995 ساخت فیلم های بلند را شروع کرد به شکل سالانه یک یا دو فیلم را جلوی دوربین برد. کیم کی-دوک بابت شیوه های ارزان قیمت فراوری فیلم و زمان کوتاه فیلم برداری مشهور بود اما مهم تر از این معروف بود که هر مضمونی را هر چقدر هم که به نظر تابو برسد در آثارش بازتاب می دهد و خط قرمز و محدودیت نمی شناسد.
کیم کی-دوک شهرت دنیای را با فیلم جزیره (Isle) تجربه کرد؛ فیلمی که یک روزنامه نگار ایتالیایی هنگام تماشایش در جشنواره فیلم ونیز از حال رفت. به شکل کلی نگاه روزنامه نگاران و رسانه ها به این هنرمند کره ای همواره با سطحی از منفی نگری همراه بود؛ بویژه اینکه بخش عظیمی از روزنامه نگاران کره ای او را یک هیولا و یک بیمار روانی می نامیدند.
اما با این وجود کیم کی-دوک احتمالا در واکنش به همین برخوردها ساخت آثار جنجال برانگیز را ادامه داد و اوج این تجربه ها را در موبیوس (Moebius) نشان داد؛ اثری که اساسا پخش آن در کره ممنوع شد و کیم را وادار کرد 21 صحنه از آن را حذف کند تا فیلمش قابل نمایش گردد.
فیلم ساز کره ای از آن موقع تا هنگام مرگش کمی آهسته تر و کمتر تند و تیز پیش رفت و پیش از آنکه دوباره جنجال های عظیم دیگری در دهه های بعدی عمرش برپا کند به شکلی غیرمنتظره با ابتلا به ویروس کرونا رخ در نقاب خاک کشید.
در این نوشته 10 فیلم برتر کیم کی-دوک را بیشتر آنالیز می کنیم:
10- آدرس نامعلوم (Address Unknown)
- تاریخ اکران: 2001
داستان این فیلم که تا حدی هم جنبه خودزندگی نامه ای دارد از نظر زمانی در سال 1970 در یک منطقه روستایی نزدیک یکی از پایگاه های نظامی آمریکا اتفاق می افتد.
چانگ-گوک که در این منطقه زندگی می نماید به کار کشتن سگ ها و فروختن گوشت آن ها به رستوران های محلی اشتغال دارد. مادرش می گوید او پدری آفریقایی-آمریکایی داشته که آن ها عاقبت روزی قرار است در آمریکا به دیدنش بروند.
مادر مدت ها است که برای او به مقصد آمریکا نامه می فرستد و همه این نامه ها با مهر آدرس نامعلوم بازگردانده می شوند. چانگ-گوک اما از رفتارهای مادرش بیزار است و در حالی که حس می نماید درون جامعه با رفتارهای نژادپرستانه روبروست خشمش را سر مادرش خالی می نماید.
کیم در فیلم سینمایی آدرس نامعلوم یک درام کاملا واقع گرایانه را بدون هیچ نوع سانسور به تصویر می کشد. فیلم تعدادی صحنه بسیار خشن نیز دارد که این خشونت هم با صراحت معمول کارگردان کره ای همراه است و همان نوع بی پردگی را دارد که از کیم کی-دوک انتظار داریم.
درون فضایی غیرانسانی که کیم به نمایش می گذارد یک پیغام معین نهفته است: جنگ هیچ برنده ای ندارد و صرفا بشر را با عواقب فیزیکی، ذهنی و اجتماعی وخیم روبرو می نماید. تمام شخصیت های فیلم به نوعی رنج می کشند، رنج ناشی از نوستالژی های گذشته، رنج ناشی از رفتارهای دولت با مردم، رنج ناشی از صندلی های اجتماعی و رنج ناشی از اشتیاق به وطن.
9- دختر سامری (Samaritan Girl)
- تاریخ اکران: 2004
دختر سامری درباره دو دختر نوجوان است که قصد سفر به اروپا را دارند و برای تامین اقتصادی این سفر به فحشا رو می آورند. این تصمیم تبعات دردناکی برای هر دو زن دارد بویژه زمانی که پدر یکی از آن ها به ماجرا پی می برد.
دختر سامری یکی از فیلم های کیم است که نسبت به باقی آثار او کمترین میزان خشونت در آن به کار رفته اما این واقعیت چیزی از بی رحمی آن کم نمی نماید. کارگردان کره ای در این اثر به یک پدیده اجتماعی رایج پرداخته که در آن دختران جوان برای درآمدزایی و رسیدن به ثروت از راستا فحشا عبور می کنند.
نوع نگاه کیم به این دختران همراه با همدلی است چرا که آنان را جوان تر از آن می داند که متوجه تبعات تصمیم خطرناک خود باشند. با این وجود فیلم ساز کره ای با مردانی که طرف دیگر این ماجرا قرار دارند هیچ نوعی از همدلی ندارد و آنان را موجوداتی نفرت انگیز نمایش می دهد. نفرت انگیزی آنان زمانی بیشتر هویدا می گردد که در می یابیم اغلب شان دخترانی به سن و سال همین دختران به فحشاکشیده شده دارند.
8- گارد ساحلی (The Coast Guard)
- تاریخ اکران: 2002
سرهنگ کانگ یکی از اعضای گارد ساحلی است که حسابی تحت شست وشوی مغزی قرار گرفته و به نوعی رفتار وسواس گون در یافتن و کشتن جاسوس های کره شاقتصادی در طول گشت زنی هایش رسیده است. برای کانگ قوانین نظامی همچون یک کتاب مقدس است و مشخص کننده همه اصول.
زمانی که یک زوج بدشانس محلی وارد منطقه ممنوعه می شوند، کانگ تمام خشمش را نسبت به آنان بروز می دهد؛ شلیک های پیاپی و حتی پرتاب نارنجک به سوی آنان از جمله جلوه های همین خشم درونی است. در این درگیری مرد کشته و کاملا تکه تکه می گردد اما زن زنده می ماند در حالی که کاملا سلامت روانی اش را از دست داده است. کانگ نه تنها توسط مقامات شماتت نشده بلکه تحسین هم می گردد اما به نظر نمی رسد با وجود این تحسین حالش بهتر از قبل باشد.
کیم کوشش می نماید شرایط روانی رو به وخامت هر دو شخصیت (شخصیت نظامی و زن) را پس از واقعه به دقت دنبال نموده و با برجسته کردن آن یک پیغام سیاسی معین را ارایه دهد. فیلم نشان می دهد نظامی گری بیش از آنکه واقعا در دفع خشونت موثر باشد، خود به خشونت دامن میزند و از همین طریق هم بودن و دوام یافتن خود را توجیه می نماید. در گارد ساحلی سرهنگ کانگ به نماد این دیدگاه کارگردان تبدیل شده و بازیگر این نقش جانگ دانگ گان به شکل کم نقصی در اجرای آن پیروز عمل نموده است.
7- کمان (The Bow)
- تاریخ اکران: 2005
برای حدود 10 سال، یک دختر 16 ساله و یک پیرمرد در یک کشتی کوچک لنگرانداخته در دریای آزاد که مکانی شناخته شده برای ماهی گیران مبتدی است زندگی می کنند. آن ها قصد دارند در سالگرد 17 سالگی دختر با یکدیگر ازدواج کنند اما وقتی تیمی از ماهی گیران از جمله یک دانشجوی جوان از کشتی بازدید می کنند این برنامه دچار مشکل می گردد.
فیلم سینمایی کمان یک اثر مینیاقتصادیستی است که کل آن روی کشتی می گذرد اما پر است از تمثیل و معانی عمیق. عناصر سوررئالیستی نیز به وسیله ماجرای مربوط به توانایی پیشگویی دختر درون فیلم نفوذ نموده و با نزدیک شدن به بخش های انتهای آن سهم بیشتری از فیلم را هم به خود اختصاص می دهد.
هر دو بازیگر اصلی کمان یعنی جئون سئونگ هوانگ در نقش پیرمرد و هان یو-ریئم در نقش دختر جوان بازی های فوق العاده و بی نظیری را از خود نشان داده اند.
6- پسر بد (Bad Guy)
- تاریخ اکران: 2001
پسر بد روایتگر داستان یک جنایتکار بی رحم است که تمام کوششش را برای ویران کردن زندگی یک زن به کار می گیرد. او زندگی زن را به فحشا می کشاند و در تمام ابعاد زندگی اش سرک می کشد اما به زودی در می یابد عاشق زن شده است.
سبک کاری کیم در این اثر سینمایی یکی از نقاط اوجش را تجربه می نماید؛ ترکیبی از تصاویر خشونت آمیز خاص او، دیالوگ های کمیاب، سوررئالیسم و یک انتها غیرمنتظره. در واقع فیلم ساز به سبک افراطی خود تمثیلی از اختلاف طبقاتی ساخته که در آن مرد جنایتکار به طبقه فقیر و به حاشیه رانده شده جامعه تعلق دارد و زن کننده نوعی بورژوازی نازپرورده است.
نقش آفرینی چو جائه هیون در نقش هان-کی و فیلم نامه پسر بد را باید از درخشان ترین ویژگی های این اثر سینمایی در نظر گرفت.
5- جزیره (The Isle)
- تاریخ اکران: 2000
فیلم سینمایی جزیره درباره زنی است که عاشق یک مرد فراری از دست قانون شده است؛ زن در یک تفرجگاه ماهیگیری کار می نماید، مکانی ظاهرا ایده آل که در عمل و از نظر روابط انسانی با تلخی های فراوانی همراه است اما آمدن مرد ماجرا را به راستای دیگر می برد.
رابطه عاطفی پیچیده ای که در فیلم به نمایش در می آید رابطه ای است آسیب دیده از خودخواهی، حوادث مرگبار و وقایعی بی رحمانه که باعث واکنش های هر دو طرف رابطه می گردد.
کیم در این اثر چند امر متضاد را کنار هم قرار می دهد و از این طریق مفاهیم فیلم را برجسته می سازد؛ تضاد میان مناظر زیبای طبیعی دریاچه با ناخوشایندی های پیش پاافتاده زندگی روزمره ماهیگیران. ثروت در برابر فقر، خشم شخصیت های اصلی فیلم در تضاد با عشق ژرفی که نسبت به هم حس می کنند، صحنه های خشن و پرهیاهو در تقابل با سکوت دریاچه؛ همه این ها مجموعه تضادهایی را می سازند که فیلم خود را به وسیله شان بیان می نماید.
کارگردانی کیم در این اثر با به کارگیری بیشترین حد سادگی خود را نمایان می سازد، او هرگونه صحنه ای که حاوی شرح اضافه امور باشد را حذف نموده؛ انگیزه های شخصیت های اصلی فیلم ساده و تا حدودی حیوانی اند؛ ترکیب نسبتا سرراستی از شهوت، حسادت، درد و ترس که واکنش های آن ها را ایجاد می نماید.
از نظر مهیب و نفرت انگیز بودن برخی صحنه ها باید گفت در مجموع فیلم هایی چون پیتا و موبیوس در این زمینه افراطی ترند اما فیلم سینمایی جزیره واجد دو صحنه ای است که شاید بگردد آن ها را مهیب ترین صحنه های سینمای کیم کی-دوک در نظر گرفت؛ یکی از آن ها صحنه مربوط به کوشش برای خودکشی با قلاب است و دیگری صحنه ای مربوط به اعمال خشونت نسبت به حیوانات که کیم ادعا نموده بود واقعی است.
شاید به همین دلایل زمانی که جزیره در جشنواره فیلم ساندنس به نمایش درآمد بخش قابل توجهی از مخاطبان سالن را ترک کردند و در جشنواره فیلم ونیز نیز نمایش اثر باعث از حال رفتن برخی حاضرین شد.
4- خانه خالی (3-Iron)
- تاریخ اکران: 2004
مردی که ظاهرا بی خانمان است به وسیله ورود به منزل افرادی که خانه شان را برای مدتی ترک نموده اند زندگی می نماید. او در دوره ای که صاحب خانه در منزل نیست به خانه این افراد می آید، از یخچال شان غذا می خورد، با اموال شان سلفی می گیرد و از طرفی هزینه این اقامت عجیب و غریب را به وسیله تعمیر وسایل آسیب دیده و شستن لباس ها پرداخت می نماید.
او در یکی از این اقامت های خاص در حالی که گمان می نماید وارد یک خانه خالی شده با زنی روبرو می گردد که توسط شوهرش مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. مرد و زن آزاردیده تصمیم می گیرند به هم بپیوندند اما همسر زن قصد ندارد به او اجازه فرار بدهد.
فیلم سینمایی خانه خالی احتمالا برای تماشاگران آسان ترین فیلم کیم کی-دوک است و یکی از علت های تماشای آسان فیلم هم این است که به نسبت سایر فیلم های او با بودجه بیشتری ساخته شده؛ عاملی که باعث رنگ و لعاب بهتر اثر نسبت به فیلم های کم بودجه این فیلم ساز کره ای شده است.
از سوی دیگر درون فیلم شاهد یک داستان عاشقانه بسیار افراطی هستیم که همه ویژگی های اساسی سینمای کیم را دارد. باید به این نکته هم اشاره کنیم که دو شخصیت اصلی در طول فیلم به سختی حتی یک کلمه هم حرف می زنند اما در همین سکوت بازی فوق العاده ای ارایه می دهند. در بخش انتهای فیلم هم فضایی سوررئالیستی وارد اثر شده که در عمل کیفیت کل فیلم را بالا برده است.
3- پیتا (Pietà)
- تاریخ اکران: 2012
شاید بگردد این اثر سینمایی را تحسین شده ترین فیلم کیم در نظر گرفت. فیلمی که جوایز گوناگونی را از جشنواره های متعدد دنیای نصیب خود نموده است از جمله شیر طلایی جشنواره بین المللی فیلم ونیز و بهترین فیلم جایزه اژدهای آبی که هر ساله در کشور کره جنوبی برگزار می گردد.
داستان فیلم در چانگه چان می گذرد؛ یک محله فقیر در مرکز سئول پایتخت کره جنوبی که مملو از مغازه های فروش اقلام تخصصی است. کانگ دو در همین محل زندگی می نماید؛ او به دنبال پول هایی می رود که رباخواران به افراد گوناگون قرض داده اند و حال طالب پول با سودهای هنگفت اند؛ او با توسل به خشونت این پول ها را پس می گیرد. در صورتی که این افراد قادر به پس دادن پول نباشند باید به خود آسیب بزنند تا شرکت های بیمه بابت این آسیب ها پول پرداخت کنند و این پول صرف پرداخت بدهی گردد.
کانگ دو در یکی از روزهای معمول کاری اش با زنی میان سال روبرو می گردد و نهایتا در می یابد که او مادرش است؛ همان مادری که او را سال ها پیش وقتی کوچک بود رها کرد. واکنش مرد نسبت به مادرش در ابتدا خشونت آمیز است اما به تدریج ماجرا ابعاد پیچیده تری می یابد.
گرچه پیتا از نظر تجاری پیروز ترین فیلم کیم بود اما باید آن را هم به همان سنگینی سایر آثار او ارزیابی کرد. او در این اثر از دوربین دیجیتال استفاده نموده و همین امر باعث شده صحنه های خشونت آمیز فیلم حتی نسبت به قبل ابعاد خشن تری پیدا کنند چرا که به فیلم نوعی حالت مستندنمایی داده است.
نگاه کلی و همیشگی کیم که در سایر آثار او نیز قابل مشاهده است اینجا نیز مجددا به چشم می آید؛ دنیای که ما در آن زندگی می کنیم زشت و شرارت بار است و انسان ها یا خود هیولا و شرور ند یا قربانی شر.
هدف کیم در این اثر سینمایی واردکردن نوعی شوک به مخاطبش بوده؛ تاکتیکی که باید گفت با پیروزیت همراه شد چرا که پیتا بابت موضوعاتی که طرح نموده و شکل بازنمایی خشونت در آن واکنش های زیادی از مخاطبان و منتقدان در سراسر دنیا دریافت کرد.
2- موبیوس (Moebius)
- تاریخ اکران: 2013
موبیوس مخوف ترین اثر کیم کی-دوک است؛ فیلمی بسیار آزاردهنده که پیش از حذف صحنه های متعدد از آن امکان نمایش در کشور کره جنوبی را هم پیدا نکرد و رسانه های کره ای آن را کاملا بایکوت کردند.
فیلم واقعا داستان عجیب و غریبی دارد؛ زنی در می یابد که شوهرش به او خیانت می نماید و برای آنکه تلافی کند به تنها پسرشان آسیب جسمی می زند.
اگر کیم با این فیلم قصد داشته مخاطبش را در نوعی شگفتی آزاردهنده فرو ببرد باید بگوییم که کاملا پیروز شده. تقریبا هر مفهومی که دیدن یک فیلم را پیچیده و سخت می نماید درون این اثر حاضر است؛ شکنجه خود، تمایلات ادیپی و خشونت آزاردهنده و همه این ها در شرایطی جریان دارد که فیلم تقریبا به شکل کاملی خالی از دیالوگ است؛ تدبیری که گویا برای وادارکردن مخاطب به تمرکز بیشتر روی تصاویر به کار گرفته شده است.
1- بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار (Spring, Summer, Fall, Winter… and Spring)
- تاریخ اکران: 2003
ممکن است کسانی که سینما را آن قدرها جدی نمی گیرند فیلم بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار را یک کوشش متظاهرانه در نظر بگیرند. به شکل کلی تر برخی سینمادوستان اهل آثاری نیستند که کوشش می کنند تا حدودی متفکرانه باشند؛ اگر شما هم چنین نگاهی دارید باید همین ابتدا بگوییم که این فیلم چندان مناسب حالتان نیست.
اما اگر به دنبال یک قصه تفکربرانگیز می گشت که مسائل کم وبیش پیچیده ای چون نظم، مردانگی، بلوغ و امثال آن ها را مطرح می کنند، در این صورت این فیلم مناسب شما است.
شاهکار کیم کی-دوک بر رابطه میان یک راهب بودایی و مرشدش متمرکز است. فیلم به 5 بخش تقسیم شده که هر کدام با عنوان یک فصل نام گذاری شده. مخاطبان فیلم پسری جوان را می بینند که رشد می نماید و با چالش هایی غیرقابل تصور روبه رو می گردد.
همچنان که داستان پیش می رود و وجوه گوناگونش را آشکار می نماید این چالش ها رخ می کنند و این شیوه داستان گویی خاص و از نظر مضمونی پیچیده در کنار سبک بصری درخشان کارگردان به اثر جلوه ای کم نظیر می بخشند. در نهایت نتیجه اثری منسجم است که همه ویژگی های یک فیلم خوب را دارد.
از طرف دیگر نباید این نکته را هم نادیده گرفت که تماشای فیلم بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار آن قدرها هم ساده نیست. پیچیدگی تماشای فیلم فقط بابت ریتم کند آن نیست؛ در واقع اگر از نیم ساعت اول بگذریم فیلم در ادامه لحنی اقتصادیخولیایی از خود بروز می دهد. با این حال ذکاوت عمیق درونی اثر این لحن افسرده کننده را متوازن می نماید و اجازه نمی دهد باعث ویرانی فیلم گردد.
در کل باید گفت فیلم کیم کی-دوک اثری پیچیده است که به مضامینی عمیق می پردازد و از نظر بصری واجد ویژگی های تأثیرگذاری است که دیدن آن را ضروری می سازد و قرارگرفتنش در این لیست هم به همین دلایل توجیه می گردد.
- کیم کی-دوک فیلم ساز مشهور کره ای بر اثر کرونا درگذشت