آیا سرآغاز (Inception) آخرین فیلم هنری بود که برای ساختش بودجه کلانی صرف شد؟
به گزارش وبلاگ پاورست، تصور اینکه فیلم سرآغاز (Inception) 12 سال پیش منتشر شده واقعا سخت است. کریستوفر نولان پس از اینکه توانست با فیلم شوالیه تاریکی باکس آفیس را از آن خود کند، تصمیم گرفت یک فیلم علمی-تخیلی فوق العاده بسازد و سرآغاز به فیلمی تبدیل شد که توانست در تابستان 12 سال پیش در باکس آفیس خوش بدرخشد. تریلرها مبهم بودند و انگار خبری هم از صحنه های اکشن نبود، به علاوه اطلاعات کمی در رابطه با فیلم به بیرون درز نموده بود، همین چیزها سوالات زیادی را در فکر مخاطبان به وجود آورد. سوالاتی که برای گرفتن پاسخ آن ها به سینماها آمدند.
مخاطبان پس از تماشای فیلم سرآغاز به شدت به این فیلم علاقه مند شدند و در نهایت این فیلم توانست برای سه هفته متوالی، فیلم اول باکس آفیس باشد. این فیلم 292 میلیون دلار در داخل کشور و 826 دلار در سراسر دنیا درامد کسب کرد و نامزد هشت جایزه اسکار شد و توانست چهار جایزه از جمله جایزه برترین فیلم برداری، برترین تدوین صدا، برترین میکس صدا و برترین جلوه های بصری را از آن خود کند. اصطلاح سرآغاز به سرعت به واژگان رایج مردم اضافه شد و بیشتر مردم حتی در گفت و گوهای روزمره هم برای بیان مفهوم خود از آن استفاده می کردند. در واقع فیلمی که در ابتدا اصلا معلوم نبود بتواند مخاطبی داشته باشد به یکی از اسطوره های سینما تبدیل شد و تا به امروز همچنان محبوبیت خود را حفظ نموده است.
سرآغاز به علت منطق پیچیده اش که بعضی از مخاطبان را گیج نموده بود و به این علت که درکش برای بسیاری از مخاطبان سخت بود و خاتمه مبهمی داشت و مضامینی را در خود جای داده بود که در کمتر فیلم مدرنی شاهدشان هستیم توانست به فیلمی شناخته شده و متمایز تبدیل گردد. مخاطبان همچنان در کوشش هستند تا خاتمه فیلم ها را درک نمایند و بیشتر هم خاتمه های خوش را می پسندند و چندان از فیلم هایی که خاتمه مبهمی داشته باشند خوششان نمی آید. اما در کل به نظر می رسد برادران وارنر و کریستوفر نولان توانستند یک فیلم هنری را در قالب یک فیلم اکشن بزرگ وارد سینما نمایند و دنیا هم در کمال ناباوری این فیلم را با آغوش باز پذیرفت. با همه این ها و با وجود اینکه این فیلم در ابتدا به عنوان یک فیلم اکشن معرفی گردید و بعدها معین شد که این طور نیست اما تاثیری ماندگار داشت که تا به امروز به جای مانده و بسیاری حتی امروز هم در خصوص آن سخن میگویند.
سرآغاز یک فیلم هنری نیست
سرآغاز، با وجود برخورداری از ایده های مفهومی و ساختار چند لایه ای که مدام به روایت رویاهای مختلف می پرداخت، به هیچ وجه جزو فیلم های هنری در نظر گرفته نمی گردد. یک فیلم هنری داستانی نه چندان عمیق دارد و معمولا فیلمی مستقل است، غالبا سود تجاری خاصی را به همراه ندارد و در کل هم متمایز بودن را بر داستان و شخصیت ها ترجیح می دهد و بیشتر به زیبایی شناختی توجه دارد. فیلم های هنری معمولا فیلم های کم هزینه و پیش پا افتاده ای هستند که قطعا سرآغاز را نمی توان جزوشان در نظر گرفت.
در عین حال، سرآغاز، حتی با وجود اینکه مدام در حالت رویا جریان دارد، یک داستان خطی را با طرحی روشن روایت می نماید و با استفاده از این روش، ایده های پیچیده و گهگاه غیرقابل درک خود را به مخاطب انتقال می دهد. بنابراین سرآغاز یک فیلم بی نظیر بود که به وسیله برادران وارنر و به کارگردانی یک کارگردان حرفه ای و بازی بازیگرانی فوق العاده منتشر شد و توانست فصل تابستان را به فصلی بی نظیر برای مخاطبان تبدیل کند. سرآغاز به عنوان یک فیلم اکشن علمی-تخیلی گوی رقابت را از سایر فیلم های علمی-تخیلی ربود و می توان گفت که بیشتر به فیلم های علمی-تخیلی دهه 1990 مانند یاداوری کامل و ماتریکس شباهت داشت تا فیلم های هنری انتزاعی دهه 2000 مانند درخت زندگی یا به خلا وارد شو. بنابراین نمی توان این فیلم را فقط به این علت که ابرقهرمانی در آن وجود ندارد و یا برگرفته از کتاب های مصور نیست یک فیلم هنری دانست.
سرآغاز تحول عظیمی را در فیلم های علمی-تخیلی به وجود آورد
سرآغاز هفت ماه پس از فیلم آواتار اکران شد و این دو فیلم با یاری هم توانستند نشان دهند که ژانر علمی-تخیلی فقط به یک رده سنی خاص تعلق ندارد و مخاطبان مسن تر هم می توانند از تماشای چنین فیلم هایی لذت ببرند. فیلم هایی نظیر رمز منبع، پرومتئوس محصول سال 2012، جاذبه، میان ستاره ای که باز هم به وسیله کریستوفر نولان کارگردانی شد، تلماسه و بسیاری از فیلم های دیگر مبین این امر هستند.
در حالی که قبل از سرآغاز فیلم های علمی-تخیلی مفهومی زیادی اکران شده بودند، زمانی که این فیلم در سال 2010 به نمایش عایدی، داستان های علمی-تخیلی بیشتر مملو از صحنه های اکشن بودند و کوشش می کردند به جنگ ستارگان یا ماتریکس شبیه باشند. با این حال سرآغاز توانست برای بسیاری از استودیوها الهام بخش باشد و به آن ها بیاموزد که از صرف بودجه کلان و ساخت داستان های تخیلی پرخطر نهراسند چراکه چنین فیلم هایی می توانند برای مخاطبان بزرگ سال مجذوب کننده باشد و در عین حال می توانند جوایز زیادی از جمله جایزه امی و یا اسکار را از آن خود نمایند. همان طور که در خصوص فیلم سرآغاز شاهدش بودیم و دیدیم که این فیلم توانست نامزد چندین جایزه گردد و چند جایزه را هم از آن خود کند.
یکی از دلایلی که باعث می گردد فیلم سرآغاز به اشتباه به عنوان یک فیلم هنری دسته بندی گردد، این است که در سال های اخیر به ندرت شاهد فراوری فیلم های هنری هستیم و از جهتی هم هالیوود آن قدر تحت سلطه فرنچایزها و فیلم های ابرقهرمانی عایدیه که اگر چنین فیلم هایی ساخته شوند مخاطبان چندان جذبشان نخواهند شد و بنابراین این فیلم ها مجبورند با بودجه محدودی فراوری شوند.
یکی از نکات قابل توجه در خصوص سرآغاز که بسیاری از مردم هم به آن اشاره نموده اند این است که این فیلم یکی از معدود فیلم هایی بود که به مضامین رایج نپرداخته اما در عین حال توانست بسیاری از مخاطبان را به واسطه داستان مجذوب کنندهش به سمت خود بکشاند. این فیلم توانست به ششمین فیلم پرفروش باکس آفیس داخلی در سال 2010 تبدیل گردد و تنها یک فیلم ارجینال دیگر یعنی من نفرت انگیز توانست از این جهت با آن رقابت کند. در سال های پس از ساخت سرآغاز، تنها پنج فیلم ارجینال در بین 10 فیلم برتر داخلی قرار داشتند که از بین آن ها سه فیلم جزو فیلم های انیمیشن هایی بودند و دو فیلم دیگر هم تد محصول سال 2012 و جاذبه محصول سال 2013 بودند.
این بدان معناست که چیزی در حدود یک دهه از قرار گیری یک فیلم فیلم ارجینال که جزو انیمیشن های بچگانه نیست، در بین 10 فیلم برتر باکس آفیس می گذرد. در کل می توان گفت زمانی که قرار بود سرآغاز اکران گردد هیچ کس نمی توانست تصور کند که این فیلم به چنین جایگاهی دست خواهد یافت.
منبع: movieweb
منبع: دیجیکالا مگ