نحوه شهادت امام کاظم (ع)؛ توضیح غم از مدینه تا بغداد

به گزارش وبلاگ پاورست، امام موسی کاظم (ع) ملقب به ابو ابراهیم، ابوالحسن و ابو عبدالله است. ایشان هفتمین امام شیعیان 12 امامی بعد از امام جعفر صادق (ع) هستند که اهل سنت هم به اسم عالم دینی به او احترام می گذارند. ایشان بر اساس بعضی روایت ها در 7 صفر سال 128 هجری قمری در ابواء (منطقه ای میان مکه و مدینه) به جهان آمده و در 25 رجب سال 183 به شهادت رسیدند. نحوه شهادت امام کاظم(ع) هم به شکل مسمومیت بوده است.

نحوه شهادت امام کاظم (ع)؛ توضیح غم از مدینه تا بغداد

نحوه شهادت امام کاظم (ع)

در این مطلب قصد داریم به طور کامل نحوه شهادت امام کاظم (ع) را برای علاقه مندان شرح دهیم. با ما همراه باشید.

علت دستگیری امام موسی کاظم (ع)

امام کاظم (ع) زندان های زیادی را از چند سال قبل از شهادتشان تجربه کردند. ایشان با چند خلیفه هم دوره بودند که آخرین خلیفه و قاتل امام هارون الرشید بود. امام در دوران هارون محبوبیت معنوی فراوانی در بین مردم و حتی افرادی دولتمرد مانند یقطین که در آن موقع وزیر هارون بود داشتند. به همین علت هارون بسیار نگران این مسئله بود که نفوذ امام کاظم (ع) موقعیت حکومتی او را به خطر انداخته و یا از بین ببرد و مردم به پیروی از ایشان بر علیه حکومت شورش نمایند.

در نهایت در سفری که در سال 179 قمری به حج رفت بیش از پیش متوجه عظمت امام و علاقه شدید مردم به ایشان شد. به همین علت بسیار نگران شد و وقتی به مدینه آمد تصمیم به دستگیری ایشان کرد. از طرفی برای آن که مردم ندانند ایشان را به کجا می برند، دستور داد چند کجاوه به کجاوه امام ببندند و از میان راه آن ها را جدا نموده از مسیرهای مختلف حرکت دهند.

زندان های پی در پی امام موسی کاظم (ع)

پس از اینکه هارون، امام را در مدینه دستگیر کردند، ایشان را به بصره فرستادند. در بصره شخصی به نام عیسی بن جعفر زندانبان امام بودند. حدود یک سال امام (ع) در این زندان حضور داشتند، اما بعد از یک سال زندانبان ایشان به هارون نامه ای فرستاد و گفت امام همیشه در حال راز و احتیاج و عبادت است و حتی به خاطر زندان شدنش هیچ کس را نفرین نمی نماید. عیسی بن جعفر طوری تحت تاثیر امام نهاده شده بود که در نامه اش به هارون گفت اگر کسی را برای تحویل گرفتن امام نفرستد خودش امام را آزاد می نماید.

از تاثیرگذارترین دعاهای امام در زندان این دعا بود: اللّهُمَّ اِنَّکَ تَعلَمُ اِنِّی کُنتُ اَسئَلُکَ اِن تُفرِغَنی لِعِبادَتِکَ اَللّهُمَّ وَ قَد فَعَلتُ فَلَکَ الحَمدُ؛ خداوندا! تو می دانی که من از تو تقاضا نموده بودم، مرا در گوشه ای خلوت قرار دهی تا مشغول عبادت باشم، تو تقاضای مرا برآوردی، تو را سپاس میگویم.

بنابراین هارون ماموری فرستاد و امام را از بصره به بغداد برد تا در زندانی که شخصی به نام فضل بن ربیع زندانبان آن بود زندانی گردد. مدت طولانی که کاملا تعیین نیست، امام در این زندان ماندند. سر انجام هارون به فضل دستور قتل امام را داد. اما فضل بن ربیع هم تحت تاثیر منش و بزرگی امام نهاده شده بود و از انجام این دستور امتناع کرد. بنابراین هارون دوباره دستور داد فضل بن ربیع امام را به فردی به نام فضل بن یحیی برمکی تحویل دهد. امام مدتی در منزل او تحت مراقبت بود.

فضل بن ربیع هم احترام زیادی برای امام قائل بود و حتی از فرصتی که امام به جای زندان در خانه او بود استفاده کرد و سعی کرد کارهای امام را بصورت مخفیانه توسعه دهد. خبر چین ها این خبر را به هارون رساندند و هارون دستور قتل امام را به فضل بن یحیی داد، اما او هم مانند افراد قبلی از این دستور سرپیچی کرد و به همین علت به شدت مجازات شد.

هارون دیگر از حالت نگرانی به خشم و عصبانیت شدید به علت تاثیر امام بر زندانبان ها رسیده بود و می دید که با اینکه ایشان را زندان نموده روز به روز محبوبیت بیشتری پیدا می نمایند و بر تعداد شیعیان افزوده می گردد. به همین علت به شدت احساس خطر کرد. ایشان را به زندان تاریک و مخوف سندی بن شاهک فرستاد و تصمیم جدی به قتل ایشان گرفت.

در خصوص امام آمده است: لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجن؛ آن حضرت همیشه از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد. تا اینکه امام مظلوم به زندان مخوف و تاریک سِندی بن شاهک ملعون منتقل شده تحت شکنجه نهاده شد.

نحوه شهادت امام کاظم (ع)

سر انجام روزی هارون ملعون مقداری خرما طلب کرد. چندتایی از آن را در جلوی عام خورد و بصورت مخفیانه بقیه آن را مسموم نموده و برای امام فرستاد. به فردی که خرما را برای امام برد دستور داد حتما بایستد و خرماها را به امام بخوراند. او هم خرماها را برای امام برد. امام چند دانه از خرما را خورد اما سندی اسرار داشت که امام تعداد خرمای بیشتری بخورد تا ماموریتش را کامل انجام داده باشد. امام که نسبت به سم مطلع بودند، به او گفتند نگران نباشد، همان چند دانه خرما ماموریت تو را به طور کامل انجام داده است. امام بعد از مسمومیت سه روز در بستر بیماری بودند و بعد به شهادت رسیدند.

واکنش مردم به شهادت امام کاظم (ع)

سندی برای ظاهر سازی و برطرف اتهام شهادت به هارون و خودش افراد و پزشکانی را که مردم آن ها را قبول داشتند حاضر کرد تا شهادت دهند که امام مسموم نشده است. اما امام که این موضوع را فهمیده بود به آن ها فرمود: گواهی ندهید زیرا من سه روز است که مسموم شده ام و بر اثر همین مسمومیت از جهان می روم. پس از شهادت امام وقتی تابوت ایشان را از زندان بیرون آوردند شخصی پیشاپیش جنازه فریاد می زد: هذا اِمامُ الرَّفَضَه فَاعرِفُوهُ؛ این امام رافضیان است پس او را بشناسید.

هارون برای اینکه خود را موجه و بی تقصیر نشان دهد دستور داد تابوت امام را روی پل بغداد گذاشتند و به مردم گفت بیایند از نزدیک ببینند که امام هیچ جراحتی ندارد و به مرگ طبیعی از جهان رفته است. اما یکی از شیعیان گفت: امام مرده و زنده ندارد، من از شخص امام جریان را سؤال می کنم، او نزدیک جنازه آمده عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! تو راستگو و پدرت راستگو است، به ما خبر بده که آیا تو را کشته اند یا خود از جهان رفته ای؟ امام لب به سخن گگردد و سه بار فرمود: قَتلاً، قَتلاً، قَتلاً، مرا کشته اند. در نهایت مردم پس از شنیدن خبر اجتماع نموده و با احترام ایشان را تشییع کردند.

سخن آخر

ما هم شهادت امام کاظم (ع) را به شیعیان آن امام در سراسر جهان تسلیت می گوییم و امیدواریم مورد عنایت ایشان قرار بگیریم. بعلاوه پیشنهاد می کنیم آداب دعا کردن را در خبرنگاران بخوانید و با دعا کردن و متوسل شدن به پیشگاه مقدس آن بزرگوار، در تمامی لحظات از ایشان مدد بجویید.

منبع: مجله انگیزه
انتشار: 31 تیر 1400 بروزرسانی: 31 تیر 1400 گردآورنده: powersetshop.ir شناسه مطلب: 1662

به "نحوه شهادت امام کاظم (ع)؛ توضیح غم از مدینه تا بغداد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "نحوه شهادت امام کاظم (ع)؛ توضیح غم از مدینه تا بغداد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید