سبزی چینی قربانی می گیرد!

به گزارش وبلاگ پاورست، امدادگران کوهستان شهرستان کرج، از لحظه های سخت و نفسگیر عملیات می گویند.

سبزی چینی قربانی می گیرد!

به گزارش شهروند آنلاین، بیشترین حوادث از ابتدای فروردین تا به امروز، مربوط به افرادی است که برای چیدن سبزی و قارچ کوهی به ارتفاعات می روند. این را امید برزگری، امدادگر پایگاه کوهستانی کرج، می گوید که بیش از 4سال از فعالیت های تخصصی اش در کوهستان می گذرد.

تصویری که از افراد گرفتار در کوهستان ارائه می دهد، نه ماجراجویی برای صعود به ارتفاعات است، نه حوادث پیچیده ای که از صعود به منطقه ها صعب العبور حاصل می گردد.

او می گوید: حوادث کوهستان در این فصل، اغلب علتی ساده دارند؛ افراد برای چیدن سبزی و قارچ به کوه می روند، در حالی که این منطقه ها را نمی شناسند. سرشان پایین است و دورنمایی از مسیری که طی می نمایند، نمی بینند. در جایی از مسیر، هنگام بازگشت یا استراحت، ناگهان خودشان را روی صخره ای پرشیب می بینند، یا وارد مسیر های فرعی می شوند که پایین آمدن از آن احتیاج به تجهیزات فنی دارد. در حالی که این افراد حتی کوهنوردی هم بلد نیستند و تجهیزات و لباس مناسب این کار را ندارند.

ماجرا با تردد انفرادی افراد در کوهستان و همراه نداشتن موبایل هوشمند یا وسایل ارتباطی دیگر، پیچیده تر می گردد؛ درست مثل مردی که چند روز پیش در چالوس روی صخره ای شیب دار گرفتار شده بود و راه پس و پیش نداشت. برزگری یکی از امدادگرانی است که در عملیات جست وجو و نجات این فرد، آن هم در شبی بارانی، حضور داشت.

او می گوید: این مرد، تنها به کوه رفته بود تا سبزی و قارچ بچیند. از نزدیکی تونل 7 به کوه زده و بعد به سمت کرج راه افتاده بود. تا نزدیکی منطقه کوشک به حرکت خود ادامه داده، اما در جایی از مسیر گرفتار شده و از فرود آمدن باز مانده بود. کوله ای را که آب و غذا در آن داشت، پایین صخره انداخته بود تا بعد خودش هم پایین برود که دیگر توان ادامه مسیر را از دست داده بود. موبایل هوشمندش هم در جیبی در همین کوله قرار داشت، اما موبایل ساده ای که در جیب داشت، او را از مرگ نجات داد.

برزگری ادامه می دهد: این مرد حتی به درستی نمی دانست در کجای مسیر قرار گرفته است. نشانی های محدودی از موقعیت خود از پشت تلفن به ما داد. نزدیکی های سد قرار داشت و ما باید در منطقه بزرگی در پی او می گشتیم.

با افتادن موبایل به پایین صخره ها، تنها راه ارتباطی تیم های امدادی هم با او قطع شد، اما امدادگران توانستند با صدای سوت و فریادزدن در کوهستان، پیدایش نمایند و به یاری طناب، او را از صخره پایین بکشند. برزگر می گوید: رگبار و رعد و برق آغاز شده بود. مرد را روی صخره ای بزرگ که شیب تندی داشت، پیدا کردیم؛ در حالی که حتی نمی توانست روی صخره تکان بخورد، چون ممکن بود به پایین سقوط کند. گرچه صدمه ای ندیده بود، اما به علت شرایطی که در آن قرار داشت، ممکن بود جانش به خطر بیفتد.

چالشی به نام کوهستان

عملیات های سخت و نفسگیری را به بهانه همین صعود های انفرادی افراد غیرحرفه ای، به جان خریده اند. نمونه اش عملیاتی که در فروردین سال جاری، چندین تیم امدادی را راهی منطقه ای بهمن گیر کرد.

برزگر درباره این عملیات می گوید: فرد حادثه دیده بعد از آخرین تماس با خانواده و اعلام اینکه در کوهستان گم شده و در حال یخ زدن است، دیگر تلفن خود را جواب نداده بود. با اعلام این حادثه، تیم ها به منطقه اعزام شدند، اما بارش برف سنگین، مانع از انجام عملیات شد. می دانستیم که این مرد در نزدیکی یک کلبه بوده. همه جا را مه گرفته بود. چند تیم تا نزدیکی محل حادثه رفتند و به علت بوران و سرمای زیاد مجبور شدند برگردند. من در سومین روز بعد از حادثه، به همراه تیمی به این منطقه رفتم. برف تا کمرمان بالا آمده بود و با هر قدمی که برمی داشتیم، در برف فرو می رفتیم. هر آن، خطر سقوط بهمن وجود داشت. خودمان را به کلبه رساندیم، اما خبری از این مرد نبود. رد پای محوی دور کلبه به چشم می خورد.

معلوم بود که نتوانسته در های یخ زده کلبه را باز کند و در همان اطراف، به مسیری ادامه داده، اما دیگر هیچ ردی از او نبود. برف مدام می بارید و پاکوبی ها را محو می کرد. مه سنگین بود. بعد از آن صعود، تردد تیم های عملیاتی به این منطقه ناممکن شد و تا امروز هم این امکان فراهم نشده، چراکه این منطقه همچنان پر از برف است. باید تا حوالی خرداد و آب شدن برف ها صبر کنیم.

اگر یاری محلی ها نبود…

راهنما های محلی، عصای دست امدادگران در عملیات کوهستان هستند. کافی است گزارشی از عملیات به فرمانداری و دهیاری ها اعلام گردد تا بلد های راه، خودشان را به تیم های امداد کوهستان برسانند.

میثم رفیعی مسئول یکی از شیفت های پایگاه کوهستان کرج و از امدادگران باسابقه هلال احمر است. او می گوید: اغلب حوادث کوهستان، به خصوص در فصل های بهار و تابستان، به وسیله افرادی رقم می خورد که به این منطقه آشنایی ندارند و صرفا برای سرگرمی و هواخوری و چیدن سبزی های کوهی به اینجا می آیند. وقتی از این افراد می خواهیم موقعیت مکانی خود را برای ما بگویند، معمولا نشانی های محدودی می دهند؛ تک درخت یا مثلا رودخانه و …. افراد محلی این موقعیت ها را به خوبی می شناسند و ما در 99 درصد عملیات ها از آن ها یاری می گیریم تا در کوتاه ترین زمان به محل حادثه برسیم.

کافی است به بلد های محلی نشانی تک درختی در منطقه صخره ای، یا گدار رودخانه و … را بدهند تا امدادگران را به نزدیکی محل حادثه برسانند. رفیعی می گوید: امدادگران ما بار ها جان شان را برای یاری به دیگران و نجات جان افراد گرفتار در کوهستان، به خطر انداخته اند. همین حالا، هیچ امدادگری را بدون داشتن زخم و خراش روی دست و پا پیدا نمی کنید. افراد محلی که به ما یاری می نمایند به خوبی این سختی ها را می شناسند و خودشان هم در چنین موقعیت هایی قرار می گیرند. اما بسیاری از این حوادث را می توان با رعایت نکات اولیه کنترل کرد و جلوی رخ دادن شان را گرفت.

او از برترین خاطره هایش، یعنی زمانی که افراد نجات یافته و خانواده هایشان به پایگاه می آیند، می گوید: هدف ما از به جان خریدن این خطرات، یاری به همنوع و نجات جان افراد است. بار ها پیش آمده که این افراد به پایگاه مراجعه نمایند یا برای تشکر از ما، به ندای امداد زنگ بزنند. هیچ چیزی برای ما خوشایندتر از این نیست که آن ها را با لبی خندان ببینیم.

موقعیتی که برای ما عادی شده

امدادگران پایگاه کوهستان شهرستان کرج گاهی خاطره فردی را که برای پرداخت هزینه نجات به پایگاه آمده بود، به یاد می آورند و از تعجب فردی که در پی کارت خوان می گشت، می گویند.

امیر زهدی، از امدادگرانی که کمتر از دو سال است به هلال احمر پیوسته، از این ناآشنایی مردم به کار امدادگران می گوید: مردم یا حتی گاهی خانواده ما فکر می نمایند در پایگاه ها نشسته ایم و نهایتا فشار خون مراجعان را چک می کنیم. اما در همین یک سال و نیمی که در هلال احمر به عنوان امدادگر فعالیت می کنم، بار ها در موقعیت های سخت قرار گرفته ام و با خودم این چالش را مطرح نموده ام که آیا امدادگر بودن، به خطری که به جان می خریم می ارزد؟ و طبیعی است که همواره جواب ما به این سوال آری است. اگر این طور نبود که دیگر در پایگاه دوام نمی آوردیم.

هلال احمر را از سال های سربازی که در نزدیکی پایگاه امدادی هلال احمر شیفت می داد، به خاطر می آورد. بعد از گذراندن دوره های اولیه و پیشرفته، به تیم کوهستان شهرستان کرج پیوست تا به همراه اعضای این تیم، برای نجات جان افراد گرفتار در کوهستان قدمی بردارد.

او می گوید: در یکی از عملیات هایی که اخیرا هم رخ داد، مجبور به شب مانی در کوهستان شدیم. صبح که به ارتفاعات می رفتیم، هوا صاف و آفتابی بود. اما شب بسیار سردی را در تاریکی کوهستان سپری کردیم. به ندرت پیش می آید که جزییاتی را از عملیاتی برای اعضای خانواده ام تعریف کنم. اما وقتی از این ماموریت برایشان می گفتم، اضطراب را در چهره شان می دیدم. می دانم که بسیاری از امدادگران از این جزییات برای نزدیکان خود تعریف نمی نمایند، چراکه بذر نگرانی را در دل آن ها می کارند؛ در حالی که این موقعیت ها، معمولا برای تیم های عملیاتی تکرار می گردد و برای بسیاری از بچه ها اتفاقی عادی است.

منبع: فرارو
انتشار: 13 اردیبهشت 1402 بروزرسانی: 13 اردیبهشت 1402 گردآورنده: powersetshop.ir شناسه مطلب: 2180

به "سبزی چینی قربانی می گیرد!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سبزی چینی قربانی می گیرد!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید